دوستان گرامی،

ضمن سلام وعرض خسته نباشید به اطلاع شما باید برسانم که عده ای ازدوستان از من خواستند هر روز بخشی از رمان {سپیگان}را که نام وبلاگ هم از همین رمان گرفته شده ،در وبلاگ بگذارم.برای اینکه  رمان سپیگان در بازار تمام شده و هنوز هم برای چاپ دوم اقدامی صورت نگرفته است.به همین خاطر از امروز انشاء...بخشی از رمان را برای استفاده  شما دوستان در وبلاگ خواهیم گذاشت امید وارم که لذت کافی برده باشید.از دوستان انتظار داریم از نظرات  و پیشنهاد ات خود  برای بالا رفتن کیفیت وبلاگ.ما را محروم نفرمایند.واما سپیگان چنین شروع می گردد:

قانون طوفان عوض شدنی نیست.این قانون را برای نوح نبی نوشته بودند تا نسل انسانهای عوضی واشتباهی را از روی زمین پاک کرده و بجایش نسل مومن وصالح را که ماها باشیم،بوجود بیاورند.یادشان رفته که این قانون موقتی بود ،باید عوض می شد،اما عوض نکردند.جالب است بدانید که این قانون را برای دریا نوشته بودند،اما معلوم نیست جنگل چرا آن را معنا می کند.اگر انسان اختیار گوشهایش را داشت ،صدا های مورد دلخواهش رامی شنید،اما گوش محکوم به شنیدن است ونمی تواند صداها را غربال کند .به گواهی تاریخ تنها قانونی که بطور کامل اجرا شده قانون طوفان است...دم بدم آتش خشم طوفان شعله ورتر می شد.گوئی نعش سکوت برشانه های طوفان به گورستان ابدیت  تشییع می گردد.اد امه دارد

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: